خارج از مرزهای فکر، آن دوردست‌های دنیا، به حاشیه‌ی گیتی‌ها، باغی هست بکر. دست ناخورده این باغستان، کس ناشنیده وصف این درختان را. احدی ندیده رنگش را، نچیده نارنجش و تُرنجش را، و نچشیده افشره‌اش را. طعم آن لیموها را، لطافت آن گیسوها را، مهر او را هنوز لاکن نجسته هیچ‌کس در دنیا. خورشید هنوز بی‌واسطه نتابیده بر سبزی‌شان و باد نپیچیده لای شاخه‌هایشان. که مسطور در پس حجاب حیایند درختان لیموزار.

باغبانش دختری تنهاست. خسته‌ است دخترکِ تنها از آدم‌ها. دور از شلوغی‌ها و بی‌مهری‌ها، دخترک باغی کاشته، درختانی به خاک نشانده، میوه‌ها را اما نچیده هنوز به هیچ فصلی. دختر تنهای قصه‌هاست او هم. حوای مبهوت هبوط است او هم.

نورسته‌ میوه‌های عدن‌اند آن نارنج و آن ترنج، طلای ناب خورشید می‌رقصد رویشان، هوش می‌برد از سر بویشان، تحفه‌ی باغ آفرینش‌اند لیموهای نورسته‌ات دخترجان، میوه‌ی ملکوت‌اند که افتاده‌اند در دامن حوا و آمده‌اند به این دنیا. طعم لیمو، شیره‌اش می‌دمد حیات در جان. آب حَیوان است جاری در تن تو، هان دختر، تو خود بذر گیتی را می‌کشی بر تن.

و بر دشت تن تو، آهوهای عدن دویده‌اند، آهو می‌پرورانی تو ای لیمودُخت؛ یک آن سُم، یک آن رَد، مانده یک جا بر دشت. سلسالِ برکه‌ی سلسبیل جاری، آبی روان، نهری می‌جوشد گاه. از هر هرزی عاری است دشت وجودت، که ندیده مَه و نتابیده هور بر رویت، و گرد هوس ننشسته بر تنت، که مطهر در کوثری تو، و مظهر آفرینشی تو.

آخر جمال در توست و کمال بر توست نشسته به جانت، و حیاتی می‌کشد انتظار تو را که کودک ازل بر آن نارنج و بر آن ترنج لب بگذارد و بمکد شیر حیات را، که تو جان می‌بخشی.

و آفتاب خواهد تابید روزی بر آن نارنج و آن ترنج طلا، که به چشم گیتی می‌درخشند و دو ستاره‌تابانند که روزی خواهند آمد به چنگ، به چیدنشان دنیایی درافتد به جنگ، و تو، الهه‌ی لیموزار ملکوت، خود عصیر نارنج و ترنج خواهی پاشید بر جهان.

که به غم‌آگین دخترک قصه‌ها بایستی گفت:

باغ لیمو زیباست دخترجان، عطر طره‌های خیس فریباست دلبرجان. رقص قوس آفتاب بر لیموی عریان، آن پرتو تابان روی آن طلای ناب زیباست، آفتاب‌جان.

تو لیمودُخت، به آن نارنج و به آن تُرنج، تُرنجیده قلب سوگ‌دار را روزی باران بهار بارد و آفتاب تابستان تابد و طلای خزان شارد و برف شتا عروسانه افکند.

تو لیمودُخت، به سینه‌ات نارنج و ترنجِ حواست،

که قامت هر آدم نرسد به باغستان تو،

و هر دست را نشاید درازیدن به‌ سویشان.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها